به بهانه شب یلدا
پنجشنبه 30 آذر الهی من قربون اون دوتا برامدگی کبود زیر لثه های پایینت برم که اثر هرچی داروی هومیوپاتیه از بین برده. این دوتا دندون کرسیت هم که دربیاد دیگه شونزده تا مروارید خوشگل داری که البته بعضی هاش هم به لطف قطره آهن سیاه شده. دوشنبه می خواستم ببرمت بیرون تنبلی کردم، از فرداش اونقدر هوا آلوده شد که الان همین کوههای دو وجب اونطرف تر هم دیده نمیشه. چند شب پیش بردم رو تختت بخوابونمت، چشمت افتاد به توپهای بالای کمد. عمه ات رو بعد از سه ماه می بینی اینجوری براش ذوق نمی کنی! گیر دادی پـّو که برات آوردم کلی بازی کردی و شب هم پیش خودمون خوابیدی. شب یلدای دوسال پیش تو با ما نبودی. پارسال مامان ما رو برای شام دعوت کرده بود رستوران. چه قدر ...